اي كساني كه ايمان آورده ايد! اطاعت كنيد خدا را و اطاعت كنيد پيامبر خدا و صاحبان امر را، و هر گاه در چيزي نزاع كرديد آنرا به خدا و پيامبر ارجاع دهيد اگر ايمان به خدا و روز رستاخيز داريد، اين براي شما بهتر و عاقبت و پايانش نيكوتر است. سوره نساء آیه 59
ابى بصير گويد: از امام صادق (ع) پرسيدم از قول خدا عز و جل (59 سوره نساء): «از خدا اطاعت كنيد و از رسول و اولى الامر خودتان اطاعت كنيد»؟ فرمود: در باره على بن ابى طالب و حسن و حسين (ع) نازل شده، من به او گفتم: به راستى مردم مى گويند: چرا او نام على و خاندانش را در كتاب خدا عز و جل نبرده؟ گويد: فرمود: در پاسخ آنها بگوئيد كه: براى پيغمبر آيه نماز نازل شد و خدا در آن نام نبرد سه ركعت و چهار ركعت را تا اينكه رسول خدا (ص) آن را شرح داد و آيه زكاة نازل شد خدا نام نبرد كه بايد از چهل درهم يك درهم داد تا رسول خدا (ص) بود كه آن را شرح داد و آيه حج نازل شد و نفرمود به مردم كه هفت دور طواف كنيد تا آنكه رسول خدا (ص) بود كه آن را شرح كرد براى مردم و نازل شد أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ و در باره على و حسن و حسين (ع) نازل شد و رسول خدا (ص) در باره على (ع) فرمود هر كه را من مولا و آقايم على (ع) مولا و آقا است، و فرمود: من به شما وصيت مىكنم در باره كتاب خدا و خاندانم زيرا من از خدا عز و جل در خواستهام كه ميان آنها جدائى نيفكند تا آنها را بر سر حوض به من رساند، خدا اين خواست مرا داد، و فرمود: چيزى به آنها نياموزيد كه آنها از شما أعلم هستند، و فرمود: خاندان من شما را از هيچ در هدايت بيرون نكنند و هرگز شما را به باب گمراهى وارد نكنند. اگر پيغمبر خاموش مىنشست و آن را در خاندان خود شرح نمىكرد، آل فلان و آل فلان ادعاى آن را مىكردند، ولى خدا در كتاب باز هم شرح آن را براى تصديق پيغمبرش بيان كرد و نازل نمود (33 سوره احزاب): «همانا خدا مىخواهد پليدى را از شما خاندان به خصوص ببرد و شما را پاك كند» على بود و حسن و حسين و فاطمه (ع) كه پيغمبر (ص) آنها را زير عبا گرد آورد، در خانه ام سلمه، و سپس فرمود: بار خدايا هر پيغمبرى خاندان و بنهاى دارد و اينها خاندان و بنه منند، ام سلمه گفت: آيا من از خاندان تو نيستم؟ فرمود: تو رو به خوبى دارى ولى اينان خاندان و بنه منند. چون رسول خدا (ص) وفات كرد، على (ع) اولى و أحقّ از همه مردم بود براى پيشوائى مردم، براى تبليغات بسيارى كه رسول خدا (ص) نسبت به او كرده بود و او را برابر مردم بپا داشته بود و دست او را در دست داشت و چون على (ع) در گذشت، نمى توانست و اقدام نمىكرد كه محمد بن على يا عباس بن على يا يكى از پسرانش را وارد امر امامت كند، زيرا در اين صورت حسن و حسين (ع) مىگفتند: خدا در باره ما حكم نازل كرده چنانچه در باره تو نازل كرده و به اطاعت ما دستور داده چنانچه به اطاعت تو دستور داده و در باره ما تبليغ كرده رسول خدا (ص) مثل اين كه در باره تو تبليغ كرده و پليدى را از ما برده است چنانچه از تو برده است. چون على (ع) در گذشت، حسن (ع) اولى بود به خاطر اين كه بزرگتر بود و چون او وفات مىكرد، نمىتوانست از اولاد خود وارد امر امامت كند و اقدام به آن هم نمىكرد با اين كه خدا مى فرمايد: وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللَّهِ و اگر آن را براى اولادش مقرر مىكرد، امام حسين (ع) مىگفت: خدا به اطاعت من فرمان داده چنانچه به اطاعت تو فرمان داده و اطاعت پدرت و رسول خدا در باره من هم تبليغ كرده مثل آن كه در باره تو و پدرت تبليغ كرده و خدا پليدى را از من برده مثل اين كه از تو و پدرت برده است، و چون امامت به حسين (ع) رسيد هيچ كدام از خاندان و خويشانش نمىتوانستند بر او ادّعائى بياورند چنانچه او مىتوانست طرح دعوى نسبت به برادر و پدر كند، در صورتى كه مىخواستند امر امامت را از او بگيرند و به ديگرى منتقل كنند با اين كه اين كار را نمىكردند و چون خلافت به حسين (ع) رسيد، اين آيه اجراء گرديد كه: أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللَّهِ و امامت پس از حسين به على بن الحسين (ع) رسيد و بعد از على بن الحسين به محمد بن على (ع)، فرمود: مقصود از رجس و پليدى كه از ما بردهاند، شك است و به خدا ما هرگز در پروردگار خود شك نداريم (مقام توحيدِ خالص همين است). اصول کافی ترجمه کمره ای جلد 2 ص 391 تا 397 حدیث 1
ما تا حد توان دلایل قرآنی را بیان کرده و دلیل های دیگر می پردازیم.
:: برچسبها:
اهمیت ,
اهمیت ثقلین ,
ثقلین ,
رسول ,
خدا ,
شناخت ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0